سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ سهل پسر حنیف أنصارى پس از بازگشت از صفّین در کوفه مرد ، و امام او را از هرکس بیشتر دوست مى‏داشت فرمود : ] اگر کوهى مرا دوست بدارد در هم فرو ریزد [ و معنى آن این است که رنج بر او سخت شود و مصیبتها به سوى او شتاب گیرد . و چنین کار نکنند جز با پاکیزگان نیکوکار و گزیدگان اخیار . و این مانند فرموده اوست که : ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 102 تیر 30 , ساعت 9:15 عصر

عشق و محبت به حسین(ع) چنان حرارتی ایجاد می‌کند که همه مردم را در کنار هم جمع می‌کند و آنان را همدل و همصدا می‌کند. عشقی که باحجاب و کم‌حجاب نمی‌شناسد. وقتی در دل رسوخ کند، دیگر بیرون رفتنی نیست.

خبر خوب| موکب خانم‌های کم‌حجاب وسط بیابان!

گروه خبر خوب: محرم ماه اشک است و خون. این ماه توام با غم عمیقی است. غمی که حتی با شنیدن نام «حسین» در دلمان تازه می‌شود. گویی همین دیروز بود که امام‌مان را ناجوانمردانه شهید کردند. کربلا نماد پاسداری و جانبازی و دفاع در راه حق است. امام حسین(ع) می‌توانستند برای حفظ جان خود و نیل به خواسته‌های دنیوی، از حق دست کشیده و آن را فدای امیال شخصی کنند؛ اما همان گونه که خود آن بزرگوار فرمودند: «هیهات من الذله؛ محال است تَن به ذلّت دهیم». 

دل هر انسان آگاهی در برخورد با بی‌عدالتی به لرزه می‌افتد و اشک از دیدگان او جاری می‌شود. پس چگونه امکان دارد که زنده دلان با چشمِ دل، به وقایع کربلا و روز عاشورا بنگرند و اشک از دیدگان‌شان جاری نشود؟ یکی از طُرُق زنده نگه داشتن دل و زدودن قساوت و بیدار نمودن جانِ آدمی گریه مثبت است و بارزترین عامل گریه مثبت که علاوه بر اثرات فوق شعار ظلم ستیزی و ذلت گریزی انسان‌ها را نیز در بردارد همانا سوگواری بر امام حسین(ع) است. پس در این ماه از اکسیر اشک برای اباعبدالله غافل نشوید که همین اشک می‌شود چاره‌ساز مشکلات‌ و توشه آخرتتان. 


 عاشقان حسین(ع)با اخلاص و محبت وسط گرمای بیابان از مسافران پذیرایی می‌کنند. 

*موکب خانم‌های شل حجاب وسط بیابان! 

«ساعت 5 یا 6 صبح در جاده به مقصد دامغان بودیم که چند کودک را کنار جاده دیدیم. پرچم سبز تکان می‌دادند و اسپند روشن کرده بودند. مثل یک موکب خیابانی. خیلی منطقی به نظر نمی‌آمد، چون تازه اولین روز محرم بود، آن هم وسط برِ بیابان. ولی زدیم بغل. دیدیم یک میز هست و چند تا خانم پشتش ایستاده‌اند. با خودمان گفتیم حتما زنان و مادران روستایی و محلی همین اطراف هستند که موکب برای مسافران زدند، اما نه. جلو رفتیم و در کمال تعجب چند خانم جوان را دیدیم که حجاب درست و حسابی هم نداشتند. اما با کمال اخلاص و عشق به امام‌حسین (ع) وسط گرمای بیابان تخم مرغ عسلی با پیاز جعفری و چای از مسافران پذیرایی می کردند.» 

عشق و محبت به اباعبدالله چنان حراراتی ایجاد می‌کند که همه مردم را در کنار هم جمع می‌کند و آنان را هم دل و هم صدا می‌کند. عشقی که باحجاب و کم حجاب نمی‌شناسد. زن و مرد نمی‌شناسد. کودک و پیر نمی‌شناسد. وقتی در دلمان رسوخ کند، دیگر بیرون رفتنی نیست. نمونه‌اش همین خبر که شما برایمان روایتش کردید. اجرتان با آقا امام حسین(ع). 


این خشکشویی  لباس‌های مشکی عزداران را رایگان شستشو می‌کند.

*عشق به آقا در یک مغازه خشکشویی! 

در این ایام که خداوند در رحمتش را بر همه بندگان باز کرده و حتی یک اشک برای اباعبدالله هم بی‌اجر و پاداش نمی‌ماند، هر کس هر چقدر بتواند و در هر پست و مقامی باشد برای امامش کم نمی‌گذارد. نمونه‌اش همین آقای یزدی که با یک مغازه خشکشویی هم این چنین عشقش به آقا را ابراز می‌کند. این خشکشویی که در بافق یزد است، همزمان با آغاز ماه محرم، لباس‌های مشکی را رایگان شستشو می‌کند. خدا قوت خیرتان بیش باد! 


راننده تاکسی خط ونک-پاسداران (تهران) مسافرانش را مهمان شربت آب‌لیمو می‌کند.

*راننده با مرام! 

آدم‌های خوب همیشه هستند، گرانی و ارزانی نمی‌شناسند. گرما و سرما نمی‌شناسند. اگر سر ماه کم بیارم یا اجاره این ماه را چطور جور کنم؛ نمی‌شناسند. آن‌ها با خیال راحت و بی‌چشم‌داشت، فقط خوبی می‌کنند. خداوند هم برایشان کم نمی‌گذارد و آن‌ها را لنگ نمی‌گذارد. مانند این راننده تاکسی خط ونک-پاسداران (تهران) که به علت گرمی هوا به یاد لب تشنه حسین (ع) مسافرانش مهمان شربت آب‌لیمو کرده حتی اگر قرار باشد یک مسافر کمتر سوار کند.

این خبر را خودِ شما با چشمان خوب بین‌تان برایمان ارسال کردید و گفتید: «به منِ مسافر که از شدت گرما خیس عرق شده بودم شربت آبلیمو دادند و گفتند: «یک نفر کمتر سوار می‌کنم و به‌جاش عقب کلمن شربت و یخ گذاشتم، هرچقدر می‌خواهید میل کنید.» در این هوای گرم واقعا لطف بزرگی در حق مسافرها می‌کنند. یک در دنیا و صد در آخرت نصیبتان شود آقای راننده! 


زوج تبریزی برای تولد فرزندشان برنامه‌ دارند یک زن زندانی را آزاد کنند.

* یک هدیه ویژه برای کودکی که  هنوز متولد نشده! 

بسته خبر خوب امروزمان پر از اتفاقات قشنگ و خوب است و این است رزق محرم. خبر خوب بعدی‌مان را یک زوج تبریزی برایمان رقم زده‌اند. تبریزی‌هایی که معروف‌اند به خیّر بودن. آدم‌هایی که هر فرصت را غنیمت شمرده و کاری می‌کنند کارستان. مانند خطه خطه شهر‌های ایران زمین. اما دردسرتان ندهیم و برویم سر اصل مطلب؛ «لیام» که هنوز به دنیا نیامده، ولی بوی خدا را عجیب با خودش آورده است. قصه از آنجا شروع شد که مامان و بابای لیام از وقتی ازدواج کردند، تصمیم گرفتند کار خیر و خوشحالی خلق خدا در صدر کارهایشان قرار دهند.

مامان و بابای لیام کوچولو که نمی‌خواستند اسمشان در گزارش بیاید همه کار می‌کنند تا یک نفر بیشتر حالشان خوش باشد، حتی با یک چیز ساده. این زوج جوان که منتظر ثمره زندگی‌شان هستند، پارسال برای اولین بار یک زندانی آزاد کردند، آن هم یک زن زندانی. مادر لیام می‌گوید:«زندانی‌های غیرعمد از آن دست زندانی‌های مظلوم‌اند، خیّر نباشد، مانده‌اند. خانواده‌هایشان هم معلوم نیست چه بر سرشان می‌آید. به خاطر همین با همسرم تصمیم گرفتیم تا در حد توان موجبات آزادی یک نفر زن زندانی را فراهم کنیم. آخر می‌دانی آن خانم بچه داشت، فکرش را بکن چقدر برای او و بچه‌هایش سخت بود؛ البته این موضوع را خودم الآن با پوست و گوشت و استخوان درک می‌کنم که منتظر جگرگوشه‌ام هستم.»

این زوج مهربان با همدیگر قرار خاص و ویژه‌ای گذاشته‌اند تا هر سال در تولد لیام یک زندانی آزاد کنند و این کار را تا زمانی ادامه دهند که خود لیام بزرگ شود و خودش زندانی آزاد کند. مادر لیام امید دارد به روزهای روشنی پُر از انسانیت؛ یعنی آن روزها که همه اراده کنیم به خوبی و شادی هم حتی با یک شاخه گُل به یکدیگر! یعنی روزی که خدا به این انسانیت امیدوار شود و دست اتفاقات بد را بگیرد و از سرزمین‌مان دور سازد. 

*حتی پیامبر هم برای حسین سوگواری کرده‌اند

در ابتدا گفتیم که اشک برای اباعبدالله اکسیری است که زندگی‌تان را شفا می‌بخشد و عزداری برای غافله سالار شهیدان چنان اهمیت دارد که طبق شواهد قوی تاریخی و احادیث متقن از منابع موثق شیعه و سنی پیامبر اسلام (ص) از ابتدای ولادت امام حسین (ع) مسئله عزاداری برای آن حضرت را مطرح کرده و خود عملا سوگواری نموده‌اند.

«حافظ ابوالموید خوارزمی» در کتاب مقتل الحسین و «حافظ محب الدین طبری» در ذخایر العقبی آورده‌اند: «هنگامی که حسین (ع) متولد شد. پیامبر (ص) سمت من آمدند و فرمودند: ای اسماء پسرم را بیاور. من او را در پارچه‌ای سفید قرار داده و به ایشان دادم. سپس آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفتند. آنگاه او را در دامان گرفتند و گریستند. اسماء می‌گوید؛ گفتم پدر و مادرم فدای شما باد چرا گریه می‌کنید؟ فرمودند: برای پسرم. گفتم ایشان هم اکنون متولد شده‌اند: آن حضرت فرمودند: ای اسماء گروهی سرکش و طغیانگر او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آن‌ها نرساند.» 

*خوش‌خبر باشید! 

و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن 09330826312 برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید. 

منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ