سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در هر یک از امّت من که نه دانشمند است و نه دانشجو، خیری نیست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 102 مهر 7 , ساعت 11:1 صبح

«پزشکی» حرفه‌ای انسانی، اخلاقی و حیاتی است که هیچ جامعه‌ انسانی در هیچ دورانی از خدمات این شغل بی‌نیاز نمی‌شود؛ حرفه‌ای که در همه جهان سخت‌کوش‌ترین، متعهدترین و مؤمن‌ترین انسان‌ها نسبت به شغلی سخت و شیرین را به سوی خود می‌خواند و در این فراخوان، آموختن و باز آموختن افرادی را برای پاسداری از سلامت جان انسان انتخاب می‌کند. این سخت‌کوشی در دوران بحرانی چون جنگ سخت و سخت‌تر از پیش می‌نماید و چه بسیار پزشکانی که در این مسیرِ انسانی به انسانی بهتر از پیش خویش تبدیل می‌شوند، انسانی که به عشق میهن و هم‌میهن؛ روپوش سپید، میز و صندلی آسوده دانشگاه، آرامش حضور در کنار عزیزانش را می‌گذارد به بعد و با کوله‌ای خاکی راهی مسیری می‌شود که شاید بازگشتی در آن نباشد. پزشکان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، بابِ علم را در عمل به رخ جهان کشیدند.

طبابت شغل مقدسی است و حضور پزشکان در جبهه‌های جنگ و دفاع مقدس این قداست را دو چندان می‌کند. چه کسی با چه کلماتی یارای بیان از خود گذشتگی این افراد است که از جان خود گذشتند و در شرایطی سخت در جبهه حضور یافتند تا مرهمی بر جان جوانان از جان گذشته این سرزمین بگذارند؟ کسانی که اگر نبودند، قطعاً خیل از دست رفتنگان جنگ هشت‌ ساله ایران و عراق بسیار بیشتر بود و امروز با داغداران بیشتری مواجه بودیم. اگر همه کشور مدیون ایثارگری شهدا، جانبازان و ایثارگران‌ هستند، همه جانبازان این سرزمین مدیون جامعه پزشکی هستند. بنابراین پزشکان دوران دفاع مقدس حقی مجزا بر این کشور و همه مردم دارند که با هیچ متاعی قابل جبران نیست. سپیدپوشانی که بی‌چشم‌داشت حضور یافتند، جان بخشیدند و جان دادند.

ایکنا به مناسبت هفته دفاع مقدس، به سراغ محمدرضا ظفرقندی، رئیس مرکز تحقیقات تروما، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی تهران، فوق تخصص عروق و تروما، رئیس سابق سازمان نظام پزشکی ایران، رئیس مرکز تحقیقات تروما و پژوهش‌های جراحی سینا که در دوران دفاع مقدس، بسیار مرهم بر زخم مجروحان جبهه‌ها گذاشت، رفته است تا تجربیات و خاطرات او را بشنود و سهمی کوچک در ثبت تاریخ شفاهی دفاع مقدس داشته باشد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانیم و می‌بینیم:

ایکنا - برای شما به عنوان پزشکی که تجربه حضور در جبهه‌های جنگ را داشته است «دفاع مقدس» یادآور چیست؟

جنگ اتفاق خوبی نیست، ولی تاریخ هشت سال دفاع مقدس تاریخ پرشکوهی است که جوانان این کشور توانستند از سرزمین و مردم ایران حراست و محافظت کنند. در آن زمان شاهد درجه اعلای ایثار و فداکاری بودیم. به قول یکی از فرماندهان بزرگ جبهه و جنگ، «گُل جبهه، بیمارستان‌های صحرایی بود»، چون از سوی مجروحان، شهدا و کار درمان صحنه‌هایی رقم می‌خورد که نشانگر ایثار و فداکاری جوانان کشور بود. امیدوارم که شهدا در درگاه خداوند متعال مأجور و با سیدالشهدا امام حسین(ع) محشور باشند و اهداف، آمال و آنچه از آینده ایران در ذهن شهدا بود محقق شود.

ایکنا - از حال و هوای بیمارستان‌های صحرایی بگویید.

سازماندهی پزشکی جبهه در دوران دفاع مقدس کار بزرگ مهندسی - پزشکی و هنرمندانه بود، زیرا از ابتدا سازماندهی رسمی برای این کار وجود نداشت، ولی به تدریج با گذشت زمان و تجربه‌اندوزی به سازماندهی خوبی رسیدیم و هدف‌گذاری شد تا مجروحان در اسرع وقت از خط مقدم به بیمارستانی که امکان عمل جراحی وجود دارد؛ یعنی به بیمارستان صحرایی منتقل شوند. کوتاه بودن زمان بسیار مهم بود که مجروح به جایی برسد و درمان کاملی قابل ارائه باشد.  

مجروحان جنگی با مجروحان حوادث شهری، ضربه مغزی و تصادفات تفاوت داشتند و عمدتاً به دلیل خونریزی شهید می‌شدند، زیرا در یک لحظه خمپاره برخورد می‌کرد و ده‌ها ترکش به بدن فرد وارد و عروق بزرگ او پاره می‌شد. بنابراین جلوگیری از خونریزی، سرم‌تراپی و انتقال خون بسیار مهم بود و در نهایت باید در اسرع وقت به بیمارستان صحرایی منتقل تا منشأ خونریزی کنترل شود.

اوایل جنگ شرایط به گونه‌ای بود که باید مجروح را به بیمارستان شهرهای نزدیک جبهه منتقل می‌کردند، مثلاً اگر عملیات در فکه یا مریوان انجام می‌شد باید مجروح به بیمارستان اهواز یا سنندج منتقل می‌شد و این کار زمان بسیاری می‌برد. به همین منظور نوعی سازماندهی‌ با عنوان پست‌های امدادی طراحی شد که از افتخارات دوران دفاع مقدس محسوب می‌شود. مجروحان در اولین فاصله، کمتر از 10 دقیقه‌ از سوی امدادگرها و پزشک‌یارها به پست امداد منتقل می‌شدند و در این فرصت اقدامات اولیه انجام می‌شد و مجروح از آنجا به فاصله چند دقیقه به اورژانس صحرایی منتقل می‌شد. در اواسط و انتهای جنگ به توانی رسیدیم که یک مجروح از خط مقدم به بیمارستان صحرایی در عرض یک‌ربع الی 20 دقیقه منتقل می‌شد.

اورژانس صحرایی سوله‌های بزرگی بود که ظرفیت 20 الی 30 مجروح را داشت و در آنها پزشک عمومی و جراح حضور داشتند. همچنین بانک خون و حدود 10 اتاق عمل وجود داشت. اقدامات اولیه‌ مانند کنترل خونریزی، سرم‌تراپی و انتقال خون که برای حفظ حیات مجروح لازم بود در اورژانس صحرایی انجام می‌شد و سپس مجروحان به بیمارستان‌های صحرایی منتقل می‌شدند.

بیمارستان صحرایی ابداع دوران جنگ بود که با مهندسی بسیار پیشرفته‌ای طراحی شد؛ بعضی از این بیمارستان‌های صحرایی همچنان به عنوان «موزه» وجود دارند. بیمارستان‌های صحرایی به‌گونه‌ای بود که فضایی بزرگ با ستون‌های بتنی در داخل خاک ساخته می‌شد که مقاومت نسبی در برابر بمباران داشت و انبوهی خاک بر روی این سوله‌ها می‌ریختند که مانند تپه بود و کسی از بیرون متوجه نمی‌شد که در آنجا بیمارستان وجود دارد. بعضی از بیمارستان‌های صحرایی در معرض توپخانه و بمباران دشمن بودند؛ بارها شاهد جراحت و شهادت همکارانم بر اثر بمباران بودم.

این بیمارستان‌ها عمدتاً از سوی تیم‌های اضطراری و داوطلبی مدیریت می‌شد. تیم‌های اضطراری اعضایی از گروه پزشکی بودند که داوطلبانه در خطوط مقدم حاضر می‌شدند. این گروه با نام دیگر «تیم‌های ساک به دست» نیز معروف بودند، زیرا صبح خبر می‌یافتند که مثلاً امشب عملیات است. این گروه تا عصر جمع می‌شدند و با پرواز به منطقه عملیات می‌رفتند.

امکانات پزشکی جبهه‌ هیچ کمبودی نداشت

ایکنا - آقای دکتر زمان ورود به جبهه چند ساله بودید؟

سال 1361 وقتی که 25 سال داشتم برای اولین بار به جبهه رفتم. آن موقع دانشجو و معلم بودم و سال آخر پزشکی را طی می‌کردم و همزمان در دبیرستان مفید تدریس می‌کردم. تابستان همان سال با تعدادی از دانش‌آموزان دبیرستان برای کارهای جهادی به جبهه رفتیم. بهمن 1361 به عنوان کادر پزشکی داوطلبانه وارد جبهه شدم و در عملیات والفجر مقدماتی در فکه حضور یافتم.

سال‌های بعد دستیار جراحی شدم و تشکیلات تیم اضطراری در آن زمان شکل گرفته بود و هر کدام از دانشگاه‌های بزرگ برای خود تیم اضطراری داشتند و داوطلبانی حضور می‌یافتند تا در عملیات شرکت کنند. گروهی حدود پنجاه نفر در دانشگاه علوم پزشکی تهران در رده‌های مختلف پزشکی شکل‌گرفت که این تیم یکدیگر را به صورت خوشه‌ای از عملیات مطلع می‌کردند و با اتوبوس یا هواپیما به جبهه می‌رفتیم. سازماندهی خوبی برای تیم اضطراری شکل گرفته بود که هنگام عملیات‌ چندین بیمارستان صحرایی در محورهای مختلف ایجاد می‌شد.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ