سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاد خدا، لذّت دوستداران [ خدا ] است . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 92 مهر 9 , ساعت 1:46 صبح

دختر عمه م امسال با هزار نذر و نیاز و وعده وعید  دانشگاه قبول شد وچند روز پپش به همراه عمه و پسر عمه م رفتند مرکز استان  برای ثبت نام   وقتی برگشتند به شوخی گفتم عمه جون سمیرا وقتی دانشگاه رو دید چیکار کرد جیغ کشید یا سوت زد  نکنه گریه کرد و نمی خواست بره کلاس؟ عمه خندیدو گفت نه عمه جون اولین کاری که کرد چادرشو در آورد و کرد تو پلاستیک و داد دست من گفتم یعنی چی ؟گفت آخه عمه جون کسی غیر از ما پیر زنا و قدیمیا اونجا چادری نبود گفتم شما هم به همین راحتی قبول کردید که  اون مانتویی بشه گفت آره عمه جون از اول سال روحیه شو خراب کنم که چی ؟بذار بچسب به درس و مشقش تازه اونجا کی سمیرا رو می شناسه ولی بهش گوشزد کردم وقتی خواست برگرده حتما چادر بپوشه آخه هرشهری رسمی داره

ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ