از میان کادر حزبالله لبنان و حتی عناصر فرماندهی این حزب افراد بسیار کمی بودند که عماد مغنیه را میشناختند، البته بسیاری از این مسئولین نمیدانستند که عماد همان حاج رضوان است و افراد بسیاری نیز در خارج از حزب الله لبنان سالهای متوالی با او ارتباط داشتند و او را با نام حاج ربیع می شناختند و نمی دانستند که وی حاج رضوان است.
ورود در ابعاد شخصیتی این فرمانده بزرگ بسیار مشکل است، چرا که به علت نقش مهم وی همچنان حتی بسیاری از تصاویر وی منتشر نمی شود، مغنیه همچنان یکی از مهمترین اسرار مقاومت و اسطورههای آن و ایجاد کننده قهرمانی ها و پیروزیهای این حزب است. البته ما همه ساله برخی از جوانب شخصیتی وی را میشناسیم که جمع بین تناقض های متعدد است، وی فرماندهای معروف، قوی، بااراده ، شجاع ، جسور ، جدی و بسیار مخفی کار بود و در عین حال نظامی ناشناخته، پدری مهربان، متواضع، نرمخو، خوش طبع و خنده رو بود.
شاید مختصرترین و بهترین عبارتی که در توصیف عماد مغنیه گفته شده، توصیف سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان است که در مراسم روز تشییع وی را خالق دو پیروزی خواند. شاید منظور او از 2 پیروزی اخراج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان در سال 2000 و جنگ 33 روزه در ژولای سال 2006 بود.البته شاید این صفت نیز تنها بخشی از حق شخصیت مغنیه را ادا کرده باشد، چرا که ماهیت سری شخصیت و اقدامات حاج رضوان همچنان باعث میشود بسیاری دستاوردها و اقدامات جهادی و امنیتی که او در مبارزه مستمر با دشمن صهیونیستی در طول 26 سال از عمر جهاد و مقاومت اجرا کرده، برای ملت و امت اسلامی مخفیانه باقی بماند.
یکی از مجاهدین مقاومت اسلامی در مورد تواضع وی نقل میکند که گروهی از عناصر مقاومت یک موضع در خط مقدم مقاومت در جنوب لبنان را در زمان اشغالگری صهیونیستها بازدید کردند، یکی از این افراد میخواست که در موقعیت مذکور در کنار عناصر مقاومت باقی بماند و موافقت مسئول مافوق خود را جلب کرد. در هنگام غذا خوردن یکی از عناصر پایگاه از میهمان جدید خواست تا غذا حاضر کند. وی سریعاً این کار را انجام داد. بعد از خوردن غذا یکی دیگر از عناصر به شوخی به او گفت سیر شدی؟ میهمان پاسخ داد: الحمدالله. آن فرد از او خواست تا ظرفها را نیز بشوید و وی باز هم با خوشحالی ظرفها را به آشپزخانه برد و مشغول شستن آنها شد. چند روز بعد مسئول این مرکز و عناصر آن متوجه شدند که میهمانی که مطیع اوامر آنها بود و به عناصر مقاومت عشق میورزید، همان حاج رضوان یکی از اعضای ارشد حزب الله بوده است، اما طبعا آن ها نمی دانستند که وی عماد مغنیه است.
عماد مغنیه با هویت غیر نظامی خود زندگی آرامی داشت. وی تدابیر امنیتی گسترده برای خود را رد میکرد و ترجیح میداد خودش در خودرو رانندگی کند. وی بسیاری از اوقات تنها تردد میکرد تا جلب توجه نکند. همسایگان و اطرافیان عماد فکر میکردند او شخصی عادی است، چرا که خودش لوازم مورد نیاز منزل را تهیه میکند و با همسایهها نشست و برخاست داشت و با آنها شوخی میکرد و در کارهای آنها مشارکت مینمود. وی حتی نیازهای آنها را برآورده میکرد، بدون این که آنها حقیقتاً بدانند وی کیست. این اقدامات هشیاری و دقت و تجربه گسترده در رفتار یک فرمانده امنیتی و نظامی به شمار میرود که سرویسهای متعدد جاسوسی در دنیا از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی و غرب با انواع متعدد خود در تعقیب این فرد هستند. او کسی بود که توجه رژیم تروریستی صهیونیستی را سالها به خود معطوف کرد. ایجاد تفاوت در دو زندگی غیر نظامی و امنیتی تلاش و سختی غیرعادی میطلبد که این موضوع تنها منحصر به وی نبود، بلکه تمام افراد خانواده وی این حالت را داشتند.
شاید بهترین سخن از حجم این سختیها زمانی بود که شهید جهاد مغنیه در سخنرانیاش در هفتمین روز درگذشت پدرش گفت: برای اولین بار اسم خود را با کمال افتخار بیان میکنم و میگویم که من جهاد عماد مغنیه هستم.
عماد فائز مغنیه در سال 1962 در منطقه طیردبا در جنوب لبنان متولد شد، خانواده متدین وی از پدر و مادر و 3 فرزند پسر و یک دختر تشکیل شده بود که عماد بزرگترین آنها بود (عماد، جهاد، فواد، زینب) خانواده وی مدتی بعد به ضاحیه جنوب بیروت رفتند و عماد تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدارس این منطقه سپری کرد. وی در آن زمان با مقاومت فلسطین آشنا شد و به عنوان یک مبارز به جنبش فتح پیوست، عماد در عملیات نظامی و امنیتی لیاقت خود را نشان داد و مدتی بعد به نیروهای یگان 17 که یگان نظامی ویژه در جنبش فتح بود پیوست. این یگان مسئولیت حفاظت از یاسرعرفات رهبر فقید فلسطینی را بر عهده داشت. گفته میشود مغنیه یکی از نگهبانان شخصی عرفات بود. وقتی که بعد از تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 جنبش فتح مجبور به ترک اراضی لبنان شد، مغنیه در عملیات انتقال سلاح از جنبش فتح برای مقاومت لبنان نیز نقش داشت.
وی در این مرحله به ساماندهی صفوف مقاومت و ایجاد تشکیلات آن تحت چارچوب جدید با عنوان حزب الله لبنان کرد و در تأسیس حزب الله برای مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان نقش داشت. وی در اوایل دهه 80 به جمهوری اسلامی ایران سفر کرد و مناسبات مستحکمی با رهبر این جنبش امام خمینی(ره) و نزدیکان وی و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت و از سوی آنها تشویق و حمایت میشد. زندگی تحت تعقیب وی هنگامی آغاز شد که سرویسهای جاسوسی آمریکا سی آی ای و فرانسه او را به دست داشتن در عملیات انفجار دو مقر نیروهای ویژه و چتربازان فرانسوی در بیروت متهم کردند که در اکتبر 1983 اتفاق افتاد، این انفجار به کشته شدن 241 افسر و نظامی آمریکایی و 58 افسر و نظامی فرانسوی منجر شد. همچنین رژیم صهیونیستی اعلام کرد که وی مسئول برنامه ریزی و سامان دهی بسیاری از انفجارهای انجام شده بر ضد نیروهای اشغالگر صهیونیستی و مراکز فرماندهی آنها در اراضی اشغالی لبنان و خارج از آن بود. مهم ترین این عملیاتها را شهید احمد قصیر بر ضد مقر فرماندهی نظامی صهیونیستی در شهر صور واقع در جنوب لبنان در سال 1982 انجام داد که به هلاکت 120 نظامی و سرباز اسرائیلی منجر شد.
وی علاوه بر مسئولیت مهم خود به عنوان رئیس شورای جهادی حزب الله لبنان، مدیریت بسیاری از پروندهها را شخصاً بر عهده گرفته و دستاوردهای زیادی را محقق کرده که همچنان مخفی مانده است و حزب الله جز تعداد اندکی از آن ها، با توجه به حساسیت و ماهیت سری اقدامات این رهبر جهادی بزرگ که سرویسهای جاسوسی 42 کشور را خسته کرد، فاش نکرده است.
وی بعد از 26 بهار از عمر کوتاه 46 ساله خود عنوان مجاهدی مخفیکار وارد عمل شد که مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی را رهبری میکند و دستاوردها و پیروزیهای متعددی برای آن کسب مینمود. شهادت عماد نیز متواضعانه بود و هیچ کس همراه وی نبود. وی مدال سرخ شهادت را در 12 فوریه سال 2008 در انفجار بمب کاشته شده از سوی سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در منطقه کفرسوسه در حومه دمشق به گردن آویخت تا سومین شهید از خانواده مغنیه لقب گیرد. عماد مغنیه در هنگام شهادت مطمئن بود که مقاومت اسلامی به قدرت و صلابت لازم رسیده و میتواند در برابر بزرگترین طاغوتها روی پا بایستد و بزرگ ترین پیروزی ها را برای خود محقق کند. وی می دانست که نسلی قدرتمند و آموزش دیده تربیت کرده است که هرگز نمیترسند و آرام نمینشینند.
عماد مغنیه در 12 فوریه 2008 از تاریکی خارج و وارد نور شد و رژیم اسرائیل را در تاریکی مطلق و وحشت و نگرانی از بازگشت و انتقام وی قرار داد. آنها حتی از سایه مغنیه میترسند و از ذکر نام مغنیه دوری میکنند. به همین علت است که همه ساله با ورود به ماه فوریه دشمن صهیونیستی آماده باش عمومی در مرزهای لبنان و سفارتخانهها و نمایندگی های سیاسی خاص در تمام نقاط دنیا اعلام میکند از رهبران خود میخواهد تا تردد خود را کاهش داده و از سفر به خارج از سرزمینهای شمالی بپرهیزند.
دشمن صهیونیستی همچنان عماد مغنیه را خطری واقعی برای اسرائیل میداند، برخی از عناصر این رژیم به صورت علنی از طریق تلویزیونهای آن اعلام میکنند که همچنان از مغنیه میترسند، از جمله این افراد آمنون شاحال رئیس اسبق ستاد ارتش اسرائیل است که در این زمینه میگوید: مغنیه خطری واقعی برای اسرائیل بود. همچنین دود برکای مسئول سابق یگان جاسوسی در ارتش رژیم اسرائیل میگوید: عماد مغنیه یک خرابکار نبود، بلکه یک مرد استراتژیک بود که بسیار مرا میترساند و من همچنان از وی میترسم.
7سال از شهادت این رهبر افسانه ای گذشته است و سران رژیم صهیونیستی همچنان به صورت روزمره منتظر تحقق این وعده سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان هستند که شهادت حاج رضوان را بشارت پیروزی قطعی برای حزب الله لبنان خوانده بود.